تحلیل وزیر پهلوی از دلایل سقوط رژیم شاه
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین: سایت رادیو فرانسه نوشت: «شاید لازم نباشد در چهل و چهارمین سالگرد انقلاب ۵۷ درباره علت آن صحبت شود. اولاً به این دلیل که هزاران کتاب و مقاله از دیدگاههای مختلف در مورد آن منتشر کردهاند و ایرانیان علاقهمند میتوانند در میان تعداد زیادی از این نوشتهها به روایت انقلاب ۵۷ که میخواهند دسترسی داشته باشند. استدلال میشود که هنوز برای گروههای درگیر در این انقلاب، چه در جبهههای حامی و چه در جبهه مخالف، برای رسیدن به یک اجماع نسبی در مورد علل و منابع اصلی انقلاب زود است. ساده ترین راه برای توضیح انقلاب 57 این است که قدرت های خارجی را عامل اصلی آن بدانیم و با استناد به اظهارات فلان و فلانی از جمله خود شاه بگوییم که قدرت های غربی به رهبری آمریکا و انگلیس نمی خواستند. ایران به کشوری پیشرفته با اقتصاد توسعه یافته تبدیل شود. برخیز! شاید متفکرانه ترین پاسخ به این گفته را داریوش همایون روزنامه نگار و از خادمان وفادار محمدرضا شاه داد. به گفته وی: نقش بیگانگان در انقلاب ایران بسیار مهم بود، اما نه به خاطر کاری که انجام دادند، بلکه به دلیل اهمیتی که ایرانیان – از رهبران کشور تا توده مردم – به آنها دادند. انقلاب ها معمولاً با علل عینی توضیح داده می شوند. اما گاهی عوامل ذهنی در انقلاب ها نقش تعیین کننده ای دارند. انقلاب ایران در زمانی رخ داد که مفهوم «انقلاب» در بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه از جمله ایران به یک آرزو یا «آرمان» تبدیل شده بود. این «آرمان» یکی از عوامل تأثیرگذار در انقلاب 57 بود. یکی دیگر از عوامل ذهنی، عامل اخلاقی بود که داریوش همایون، یکی از وفادارترین خادمان در زمان محمدرضا شاه، از او به عنوان یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده انقلاب یک سال پس از انقلاب و زنده ماندن از مرگ انقلابیون، رساله ای با عنوان «دیروز، فردا» منتشر کرد. به گفته وی «فروپاشی بنیان های اخلاقی جامعه دقیقاً همان چیزی است که در بیست و پنج سال بعد از سال 1332 رخ داد. رژیم شاه به دلیل شرایط احیای آن (مبارزه با دولت و رهبری که با همه کاستی هایش و علیرغم ناکامی و بن بست آن قهرمان مبارزه با بیگانه و همچنین تکیه بر رژیم قدرت خارجی) در برابر افکار عمومی حداقل ملت در حالت تدافعی بود. داریوش همایون بر مبارزه رژیم با دولت مصدق دلالت دارد. داریوش همایون سپس می افزاید: «رژیم تنها با تکیه بر عنصر اخلاقی توانست با الگو قرار دادن بخشش، پاکی و پاکدامنی، زمینه اخلاقی و مشروعیت از دست رفته خود را در میان مردم بازیابد.» اما در جهت عکس عمل کرد. رهبران وارد یک مسابقه بی پایان برای جمع آوری ثروت و گرفتن امتیاز و نشان دادن آنها شدند. با افزایش درآمدهای نفتی، تأکید بر تمایزات و تمایزات طبقاتی به طور پیوسته افزایش یافت. به گفته داریوش همایون: «بی اعتنایی به افکار عمومی، احساس بی مسئولیتی در قبال مردم و جایگزینی ارزش های اخلاقی با پول توسط طبقه حاکم، گویی برای جبران خسارات خود وارد کشوری اشغال شده شده اند. نه تنها منجر به بیگانگی مردم از دولت می شود. همچنین هرگونه احساس مسئولیت اجتماعی باقیمانده را درهم کوبید.» همایون سپس می افزاید: «طبقه حاکم کافر بدبینی تاریخی مردم را عمیق تر کرد. چاپلوسی که به زشتی دردناکی رسید، علاوه بر نمونه هایی از موفقیت که هر روز خار در چشم مردم بود. – توسط دلالان و سود خواران و با کار مروجین سیاسی و زمین داران و سرمایه دارانی که به نظر می رسید چک سفیدی از منابع ملی و همه مقامات قدرتمندی که قانون در آنها دستی نداشت دریافت کرده اند – مردم را متقاعد کرد که آنها در فضایی زندگی می کردند که به دلایل اخلاقی کاملاً محروم بود.» به گفته وی «پرستش شخصیت که به شکل افراطی توسط مقامات عالی رتبه رژیم شاه و با تکیه بر یک دوره سی ساله تاریخ ایران به ضرر بقیه آن ترویج می شد، حتی باعث تضعیف احترام مردم به آن شد. میراث تاریخی و حس ملی آنها احساس می کردند که چیزی برای دفاع از آن وجود ندارد. صاحبان اموال بادآورده که اعتماد خود را با تغییر ناگهانی سیاست دولت از دست داده بودند و با استفاده از آزادی انتقال دارایی های خود به خارج از کشور، اراده باقی مانده برای مبارزه را از دست دادند. راز سرعت باورنکردنی سرنگونی رژیم پهلوی در ورشکستگی اخلاقی آن بود. 5 شهریور 1346 معاون دبیرکل حزب رستاحیز همایون در بهمن 1377 در سوئیس درگذشت. منبع: کاهان